گندم طلای زرد
گندم طلای زرد
این پست در سال گذشته نیز در وبلاگ قرار داده شده بود ولی به دلیل اهمیت موضوع با کمی توضیح اضافی حضور بینندگان عزیز جدید و قدیم تقدیم شد .

دیمزار سمت قره زمین

گندم زار بالا سر دیلی آباد

زمینهای گندم سمت سبزهاقاچی و چمن بالا

زمینهای گندم سمت شرشرک

زمین های گندم دشت خمکار و سرخن قاشی

زمینهای گندم چمن پایین و کربلایی قناتی

زمینهای گندم سمت شرشرک

زمینهای گندم سمت شرشرک
در روستای بهارستان به دلیل قرار گرفتن در منطقه خشک و کم آب ، کاشت گندم بیشتر بصورت دیم صورت می گیرد .
این مقاله سعی دارد تا نسل امروزی را با نحوه کاشت و برداشت این محصول که در گذشته بیشتر بصورت سنتی انجام می شده است را برررسی نماید .
زمینی که برای کشت گندم در نظر گرفته می شده می بایست در اواخر فصل بهار یا اوایل فصل تابستان به منظور تامین مواد غذایی زمین از نور خورشید شخم زده شود که این کار طاقت فرسا توسط گاو و بعد ها الاغ انجام می گرفته است . که امروزه تراکتور با خیش یا گاو آهن این کار را سریعتر و بهتر انجام می دهد .
سپس در فصل پاییز نوبت به کاشت آن می رسیده است که پس از پاشیدن بذر گندم بر روی زمین شخمی که از قبل آماده شده بود مجدد آنرا شخم میزدند تا بذرهای گندم به زیر خاک بروند .
امروزه این کار نیز توسط تراکتور و دستگاهی به نام ردیف کار صورت می گیرد .
البته بعضی ها نیز از دستگاهی بنام پنجه غازی که آن هم توسط تراکتور کار می کند بذر های گندم را با خاک مخلوط می کنند ، استفاده می کنند .
پس از آن چشم کشاورزان به آسمان دوخته می شود تا باران رحمت الهی در فصل پاییز ببارد و بذر گندم ها جوانه زده و سر از زیر خاک بیرون بیاورند .
بعد نوبت بارش برف زمستانی است تا گندم تازه روئیده هم در زیر برف مقاوم تر شود و هم برف باعث شود سر ما جوانه ها را از بین نبرد .
با شروع سال جدید و فصل بهار ، دوباره نوبت بارش باران بهاری و شستن غبار از چهره کوه و دشت می شود . این باران ها علاوه بر طراوت بخشیدن به هوا باعث رشد علف ها و گیاهان و گندم ها نیز می شود .
باران بهاری و هوای مطبوع و آفتاب داغ روز های بهاری باعث رشد و قد کشیدن گندم ها شده و بعد نوبت بیرون آمدن سنبل های سبز رنگ گندم ها می شود .

عکس چمن بالا سال 1360
دروگرها از سمت چپ به ترتیب
علی اصغر هادی گل- اسکندر- فرهاد هادی گل - محمد هادی و نفر سمت راست هم بنده مدیر وبلاگ
***********
اوایل تابستان کم کم رنگ خوشه های گندم به زردی گراییده و کم کم فصل درو و برداشت گندم فرا می رسد .


داس یا همون دستخاله خودمون
در قدیم گندم ها را با دست و یا با داس درو کرده و آنها را دسته دسته روی زمین می گذاشتند و سپس دسته ها را جمع کرده و داخل ظرفی بنام تور یا عبا قرار می دادند و آن را بار الاغ کرده و به نزدیکی ده جایی که قبلا برای انبار کردن خوشه های گندم آماده کرده بودند و به آن خرمن جا می گفتند می آوردند . البته گاهی نیز این کار را ماشین ها انجام میدادند .

جاده خراب پایین - عکس 1392
اصغر آقای مشتی جهان


عکس حدود 1358 - باش دوتو
عکس خانواده محترم علی اکبر کربلایی خدا بیامرز

که این کارطاقت فرسا در زیر آفتاب داغ و سوزان تابستان و در لابه لای تیغ ها روزها و گاهی بیشتر از یک ماه به طول می انجامید .

زمین که گندم آن چیده شده بود منبع غذایی خوبی برای چریدن دام ها بود .

دشت چلپ آب گله ی حاج عبدالله
پس از اتمام کار درو و جمع آوری تمام گندم ها ، نوبت به کوبیدن آن می رسید .

چان اونا که سوار شدن کلی خاطره خوب دارن
در زمان خیلی قدیم این کار توسط دستگاهی بنام چان که به پشت دو عدد الاغ بسته می شد انجام می گرفت به این صورت که فردی روی چان می نشست و الاغ ها را هدایت می کرد تا دور خرمن بچرخند و پره های تیز چان باعث می شد خوشه های گندم خرد شده و به کاه تبدیل شوند .


بعد از آن این کار توسط تراکتور انجام میگرفت و چند نفر دسته های گندم را به داخل خرمن کوب می ریختند و خرمن کوب نیز که توسط تراکتور با سرعت می چرخید با عث خرد شدن خوشه ها و تبدیل شدن به کاه می شد .

حاج عبدالله و آقا پژمان در حال کوبیدن گندم
عکس 1392


این کار از جمله کارهای سخت و طاقت فرسا بود چون گرد و غبار و کاه به داخل لباس های افراد می رفت و باعث سوزش می شد و حتما میبایست به حمام رفته و غبار از تن بزدایند .

بعد از کوبیدن خرمن نوبت مرحله بعد یعنی باد دادن آن می رسید که با وسیله ای بنام یاوشین انجام میگرفت . ناگفته نماند گاهی چند روز بخاطر عدم وزش باد موافق این کار به طول می انجامید.




قسمت بعدی کار مخصوص خانم های خانه دار بود که تا اینجای کار هم اکثر اوقات علاوه بر کارهای خانه دوشادوش مردان خود در صحرا و دشت و خرمن جا مشغول کار بودند .


آنها با ابزارهایی بنام سرند و غربال ، طی چند مرحله کاه های باقی مانده در دانه های گندم را از آنها جدا کرده و در ظروفی از جنس گلیم به نام جوال و یا گونی برای حمل به خانه می ریختند .


بعد آنها را در منزل در مخازنی گلی بنام کندوله انبار می کردند تا در وقت مناسب کاه و سنگ ریزه احتمالی را از آن جدا کرده و به آسیا ببرند و بعد از تهیه آرد با دستان خود آنرا به نان هایی که بوی آن تا هفت خانه آن سمت تر می رفت تبدیل کنند .

کندوله های منزل رقیه قربون و آقا رضا ممد ( خدا هردوشون رو بیامرزه)

نان محلی - دست پخت مادر عزیزم
یادش بخیر که هنوز هم مزه آن نان ها زیر دندانم است
امروزه با مکانیزه شدن کارها چیدن و کوبیدن و جدا کردن دانه های گندم را دستگاهی به نام کمباین انجام می دهد .

خدا را شاکریم که ما را لحظه ای به خودمان وامگذاشته و همیشه روزی رسان همه ما بوده است .
تهیه و گردآوری : مهدی هادی گل - مدیر وبلاگ

















































































